آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان اینجا چراغی روشنه به گرد کعبه میگردی پریشان که وی خود را درانجا کرده پنهان اگر در کعبه میگردد نمایان پس بگرد تا بگردیم در اینجا باده مینوشی در انجا خرقه میپوشی چرا بیهوده میکوشی؟ در اینجا مردم ازاری در انجا از گنه عاری نمیدانم چه پنداری؟ در اینجا همدم و همسایه ات در رنج و بیماری در انجا در پی یاری چه پنداری کجا می از تو میخواهد چنین کاری؟ چه پیغامی که جز با یک زبان گفتن نمیداند چه سلطانی که جز در خانه اش خفتن نمیداند چه دیداری که جز دینار و درهم از شما سفتن نمیداند به دنبال چه میگردی که حیرانی خرد گم کرده ای شاید نمیدانی همای از جان خود سیری که خاموشی نمیگیری لبت را چون لبان فرخی دوزند تورا در اتش اندیشه ات سوزند هزاران فت.نه انگیزند تورا بر سردر میخانه اویزند نظرات شما عزیزان: دو شنبه 2 اسفند 1389برچسب:, :: 16:39 :: نويسنده : paniz
|